دیکشنری
داستان آبیدیک
قابل زندگی
english
1
general
::
livable, liveable
transnet.ir
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
قابل ذخیره
قابل ذوب
قابل ذکر
قابل رجم
قابل رجوع
قابل رد
قابل ردیابی
قابل رسیدگی
قابل رسیدگی بودن
قابل رسیدگی دادگاهی
قابل رشد
قابل رقابت
قابل رهن
قابل زراعت
قابل زرع
قابل زندگی
قابل زکر
قابل سؤ استفاده
قابل سازش
قابل ستایش
قابل سرزنش
قابل سرقت
قابل سقط
قابل سنجش
قابل سوختن
قابل سکنی
قابل شبهه
قابل شرب
قابل شرح
قابل شرط
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید